09:20 07 / 05 /1404

گریان و خندانم ز اخبار فلسطین 

گریان و خندانم ز اخبار فلسطین 
قصیده «فلسطینه» قطعه شعری به‌مناسبت وضعیت بحرانی کنونی فلسطین و شهادت کودکان، زنان و مردان غزه توسط رژیم جعلی صهیونیستی است.

به گزارش خبرنگار آنا، ابوالفضل فیروزی شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری قصیده زیر را به‌مناسبت وضعیت بحرانی کنونی فلسطین و شهادت کودکان، زنان و مردان غزه توسط رژیم جعلی و کودک‌کُش صهیونیستی با نام «فلسطینه» سروده که از نظر مخاطبان می‌گذرد:

گریان و خندانم ز اخبار فلسطین 
چون دیدم آن کشتار و ایثار فلسطین

خندانم از ایمان و آن ایثار وپیکار
گریانم از کشتار بسیار فلسطین

خندانم از آن شور و صبر و استقامت
گریانم از اخبار غمبار فلسطین 

گریانم از آن کودکان خفته در خاک 
از مادران خسته و زار فلسطین 

صد بارک اللَّهَ! بر شما ای پاکبازان
صد مرحبا! بر رزم این بار فلسطین

نفرین ما و لعنت حق تا قیامت 
بر غاصب صهیون و غدّار فلسطین 

گلگون شده آن خطّه بیدار مظلوم 
با خون سرخ و پاک احرار فلسطین

کشته هزاران مرد و زن از پیر و برنا
صهیونی خونخوار و غدّار فلسطین

شیر بچگان بیشه توحیدیان را
پرپر کند این پیر کفتار فلسطین 

دشتش ز خون عاشقان دریای خون شد
بگذشت خون از بام و دیوار فلسطین

افرشتگان تکبیرشان برخاست تا عرش
از جنبش خونین اقشار فلسطین

بر محمل بال ملایک پرگشودند

آن شاهدان کشته در دار فلسطین 

بربام هستی می‌زند پر تا به محشر
روح سبکبالان بیدار فلسطین

چشم جهان گرید ز داغ آن شهیدان
پیر جماران شد عزادار فلسطین(۱)

آن رهبر محبوب و آن مرد سلحشور
داده نوید فتح ابرار فلسطین

می‌آید از هرکس که بوی عشق دارد؛ 
فریاد خونخواهی ز خونخوار فلسطین 
  
ای بلبل شوریده پرزن سوی آنجا
گلبانگ غم سرده به گلزار فلسطین
 
دردا ازاین ظلم وستم آوخ ازاین درد 
فریاد از این بیداد اشرار فلسطین

تا کی شنیدن اینهمه نامردمی را؟!
تا کی تحمل جور تاتار فلسطین

تا چند باید بود ناظر بر جنایت 
تاکی جهان گرید ز اخبار فلسطین 

آیا نمی‌بینی صدای کودکان را 
در زیر چرخ جور جبّار فلسطین

شد شعله‌ور خورشید وخون شد بحر مسجور
از این همه بیداد بر دار فلسطین 

برخیز! گر بویی تو داری از مروّت 
کاری بکن در یاری و کار فلسطین! 

برخیز! ای جانان من! هنگام جنگ است
آمد زمان فتح پیکار فلسطین
 
طی کن ره صدساله را گر مرد راهی
با همّت خضر جلودار فلسطین

«والتیّن والزّیتون! وبر آن طور سینین! 
سوگند بر أبرار بیدار فلسطین!

ایمن نگردد کعبه تا از لوث کفار
آزاد گردد دشت و کهسار فلسطین
  
از کربلا باید به قدس وکعبه رفتن 
این است فرمان جلودار فلسطین

 
«خون را به خون شستن» برادر! چاره اینست 
تا پاک گردد ننگ و این عار فلسطین
 
باید غبار ره نشاند در رود اُردن
باید گرفتن گرد و زنگار فلسطین

باید نمازجمعه را در قدس خوانیم
با اقتدا بر یار غمخوار فلسطین

باید به کشتن با سلاح آتش وخون
دجّال ملحدشکل غدّار فلسطین

باید زره کرباس کرد وچکمه چارق
در جنگ خونین با تبهکار فلسطین

باید سپر را سینه کرد و تیغ دندان
سر داد باید بر سر دار فلسطین

باید تفنگ از چنگ کرد و تیر از سنگ 
این است راه دفع اشرار فلسطین

دیگر مباد آن سازش وآن ننگ تسلیم
این است درمان درد بیمار فلسطین!
 
آری شود روزی که لبنان امن گردد
زودا بشارت باد دیدار فلسطین

گویا که می‌بینم امام بت شکن را
با مهدی و عیسی و انصار فلسطین

آنک نماز جمعه را در قدس خوانیم
بر سنگ فرش خون احرار فلسطین  

«والفجر!» فجر انقلاب ما دمیده 
اینک در آن یلدا شب تار فلسطین

زودا رسد هنگامه «نصرٌ من‌الله»
با لشکر انبوه کرّار فلسطین
 
آید همان شمس الضحی از مغرب عشق
تا بشکند این شام تاتار فلسطین 

تا ور پرد از بام دنیا بوم آوار؛
دیگر مخواب ای چشم بیدار فلسطین!

از «نی‌نوا» آید دم «فتحاً قریبا»
عطر بهار سبز و گلبار فلسطین

تذکر: توجه داشته باشید که این قصیده درنخستین سالگرد انتفاضه و زمان حیات‌طیبه امام‌ خمینی(ره) یعنی سال۱۳۶۶ سروده شده است.

و اینک پس از ۳۸ سال با توجه به‌ اوضاع بحرانی فلسطین به‌خصوص قحطی‌ غذا و آب مصنوعی که رژیم فاسد، غاصب و جنایتکار صهیونیستی و حامیان پلیدش در نوار غزه به‌وجود آورده‌اند، تقدیم می‌شود.

باشد که انشاءالله به‌حق محمّد و آل محمد(ص) و خون ناحق شهدای مظلوم غزه از این آخرین آزمون سخت الهی نیز همه ما به‌‌خصوص مظلوم غزه با سربلندی و پیروزی بیرون آئیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب